محل تبلیغات شما

به این فکر میکنم که من صبح ها خواب آلودم
و به اینکه دلم میخواد هر روزم رو در آرامش و با کتاب و قهوه شروع کنم
شبها هم که بی خوابم و هر وقت زود میرم به تخت خوابم نمیبره تا ساعت دو و سه مگر شب های استثنایی که طی روزش خیلی تقلا کرده باشم

غرض اینکه
دلم نمیخواد از خواب که بیدار میشم روزم رو بذارم برای بشور و بساب و این کارا.دلم میخواد با آرامش کتاب بخونم.به خودم برسم یا بیرون برم
در نتیجه به نظرم بهتره شبها از وقت بی خوابی استفاده کنم و به جای غلت زدن بیهوده روی تخت مطمین باشم همه کارهام برای فردا رو به راهه
همه ظرفها شسته.لباس ها جمع.اطراف گردگیری شده و خلاصه همه چیز رو سر جاشه
اینجوری هم شبهام به بطالت نمیگذره.هم از خواب صبحم لذت میبرم و بابت خوابیدن تا ده صبح عذاب وجدان ندارم و هم با خیال راحت میتونم از ارامش روزم استفاده کنمبنا بر این.
فقط نمیدونم چطور باید چنین سیستمی رو لذت بخش کرد برای اینکه تبدیل به عادت بشه.مثلا ؟
گوش دادن به موزیک فعلا تنها گزینه ای هست که به ذهنم میرسه
دفعه بعدی که بنویسم.من آدمی هستم که شبها قبل از به خواب رفتن همه ی روتین کارهای شخصی رو روی نظم و حتما اجرا میکنم :) وگرنه خوابم نمیبره ،و معنی این جملات اخر رو الان فقط خودم میفهمم :))))

خرده عادت های سازنده بزرگ عادت ها

روزنگار_غر؟ یا نه غر؟ مساله این است

یوهان سباستین باخ

رو ,هم ,خواب ,روزم ,ها ,خوابم ,خوابم نمیبره ,استفاده کنم ,دلم میخواد ,روزم رو ,از خواب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه شاد و دلپذیر